.comment-link {margin-left:.6em;}

سکوت سنگين

Sunday, October 15, 2006

وقتی اينديانا جونز اسهال می‌شود

ظاهرا پست قبلی زيادی غامض بود. با اين يکی جبرانش می‌کنم:
بعضی وقتها اتفاقای پيش‌بينی‌نشده‌ای سر صحنه فيلمبرداری می‌افته که در نهايت به نفع فيلم تموم می‌شه. توی يکی از سه تا فيلم «اينديانا جونز» (يادم نمياد کدومش بود) يه صحنه‌ای هست که يه جنگجوی عرب جلوی اينديانا جونز ظاهر می‌شه و به فاصله چند متری‌اش می‌ايسته و شمشيرش رو درمياره و حدود چند ثانيه شمشيرش رو توی هوا بالا و پايين می‌کنه و با اين کاراش مهارت‌های خودش رو به رخ اينديانا جونز می‌کشه. ولی در جواب، جونز خيلی سريع هفت‌تيرش رو درمياره و با شليک يه گلوله مرد عرب رو می‌کشه. تقابل هنرنمايی کشدار مرد عرب با واکنش سريع و بی‌حوصله جونز فضای طنزآلودی رو ايجاد می‌کنه که حتی عبوس‌ترين بيننده‌ها هم حداقل با پوزخند به اين صحنه جواب می‌دن. به مرور زمان اين لحظه برای «اينديانا جونز بازها» تبديل به يکی از لحظه‌های به‌یاد‌ماندنی شده.
حقيقت قضيه اينه که توی فيلمنامه واسه اين صحنه و نبرد جونز با مرد عرب کلی برنامه‌ريزی شده بود ولی گويا اون روز «هريسن فورد» بازيگر نقش «اينديانا جونز» اسهال می‌گيره و اصلا حال و روز خوبی نداشته و در عين حال برای اينکه گروه طبق برنامه پيش بره بايد حتما اين صحنه اون روز گرفته می‌شده. خلاصه فورد، اسپيلبرگ و لوکاس رو راضی می‌کنه که صحنه رو عوض کنن و کاراکتر اينديانا جونز با هفت‌تير از شر مرد عرب خلاص بشه. احتمالا اگه صحنه اصلی اجرا می‌شد صحنه اکشنی می‌شد مثل خيلی از صحنه‌های اکشن معمولی تاريخ سينما. اگر به قيافه فورد موقع شليک کردن نگاه کنين احتمالا آثار و نشونه‌های مريضی رو توی صورت زارش می‌بينين.

Thursday, October 12, 2006

کارگران مشغول کارند، اروتيک ترين فيلم ايرانی بعد انقلاب؟

«کارگران مشغول کارند» داستان سورئال چند مرد ميانسال رو تعريف می‌کنه که توی جاده به سنگ عجيبی برخورد می‌کنند و تصميم می‌گيرند که سنگ رو به پايين دره بندازن. کل فيلم ماجرای اين آدمهاست و چالش خودساخته‌شون. در مقطعی از فيلم چند تا از آشناهای مونث‌شان هم بهشان ملحق می‌شن و در حين صحبت‌ها و کنش‌هاشون شخصيت‌ها و روابط‌شون رو بيشتر می‌شناسيم.
هر فيلمی رو می‌شه هزاران جور مختلف بررسی کرد. اين هم برداشت فرويدی من از فيلمه که مسلما نمی‌شه توی گزارشم برای مجله فيلم بيارمش:
سنگی که در زمين فرو رفته شباهت نسبتا زيادی به آلت تناسلی مردانه در حال برانگيختگی (phallus) داره (که در ريويوهای زيادی به اين نکته اشاره شده بدون اينکه راجع‌بهش بحث بشه). می‌شه به شکلی استعاری به فيلم مثل يه رابطه جنسی نگاه کرد که برخوردهايی که بين مردها و زنهای فيلم پيش مياد مويد اين قضيه می‌تونن باشن. عصبانيت و تندخويی آتيلا پسيانی در لحظه‌های پايانی فيلم در لحظاتی قبل سقوط سنگ (orgasm) و آرامش و نگاه خسته‌ش بعد از سقوط سنگ نقطه‌گذاری‌های مناسبی برای اين فرضيه هستند.